خودت میدونی خدا خیلی تنهام دستمو بگیر

 سلام 


بی مقدمه میرم سر اصل مطلب : 

امسال بد ترین سال عمر زندگیم بود از هر لحاظ که بگین بد بود ........

این آخرین آپی که میکنم دیگه بریدم ...خستم .. کم آورده ام ...

میخوام دیگه تمومش کنم دلم پره از همه..به خصوص از خدا...

تا چند روز دیگه میرم بمیرم باید از یکی حلالیت بطلبم
 
این  وبلاگ رو رو چند روز ساختم تا یک یادگاری داشته باشم برای اونایی که.......

احتمالا بعد من یکی از دوستام مطلب بذاره تو این وبلاگ

اونایی که منو میشناسن اگه اعلامیه ترحیم منو  رو این وبلاگ دیدن شک نکنن واسم

حداقلش یه فاتحه ای بخونن درسته واسه اونی که خودکشی میکنه فاتحه نمیخونن

ولی شما یه فاتحه بخونین واسم...دوس داشتین واسم چند آیه قرآن هم بخونین

دیگه حرفی ندارم فقط  اونایی که میتونستن واسم کمکی کنن ونکردن جوابشون رو به 

خدا خودشون میدن
 
حانی نفس زیباترین عشق دنیایی برای من حلالم کن 

سال جدید رو هم به اونایی که امیدی به زندگی دارن تبریک میگم 








 
 
عکس های غمگین از لحظه های تنهایی
 
                                                                                    
                                                                         
      
نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

                                          

 

 

 

 

دیگر از تنهــــــایی خستـــــه شده ام


         به کلاغــــها زیر میـــــزی میــــدهم ،      


            تا قصـــه ام را تمــام کنند . . .

 

 

 

 

 

 

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

چقدر دلم می خواست تو صف اول نماز جماعت باشم

ولی الان دوست دارم

نه تنها صف اول ، بلکه جلوتر از صف اول جای باشم

حتی جلوتر از پیش نماز

همه به من اقتدا  کنند!!!

فکر کن...

چقدر مهم میشم

نماز تموم میشه

همه به سمتم بیان

روی دست بلندم کنند

وای...

چقدر عزیز میشم

چند قدمی حرکتم می دهند

یکی فریاد می زند : 

بلند بگو اشهد ان لا اله الا الله . . .

اشهد ان محمد الرسول الله. . 

 

coffin.jpg 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   


خدا اخه چرا جوابمو نمیدی 

 

 

خدا باز عشقم اس داد خدا جونم خیلی سخت  خیلی بی محلی بهش میکنم 

 

 

خدایا من بهش  قول داده بودم باهاش بحرفم خدا جونم چرا صدامو نمیشنوی

 

 

خداجونم من همون ادم گذشتم هامنو اشتباه گرفتی فداتشم

 

 

خدا دیگه به بن بست خوردم تا کی میخوای ادامش بدی

 

 

خدا التماست میکنم یه راه جلوی پام بزار

 

 

خدااااااااااااااااااااااااااااااااا

 

 

خدا جونم من عشقمو خیلی دوست دارم تو که میدونی دیشب 100بار گرفتمش و طاقت نیاوردم

 

 

خدا جونم حواست هست صدای هق هق کردنم از همان گلویی میاد که تو از رگش بم نزدیک تری

 

 

خدا جونم من نمیتونم با این زندگی نکبتی کنار عشقم بمونم 

 

 

اخه اون خ خ پاکه خدایا خسته شدم .....بریدم ....دارم کم میارم

 

 

خدا جونم التماست میکنم یک راهی برام بزار همش بن بست ......

 

خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

 بــَعـضـے  " وَقــتــآ " دوســـت دارَمـــ"


 

وَقـــتــے " بــُغـضـَمـ میگــیــرهـ "


 خُدا " بــیـآد " پــآیــیــن " 


" دَستَمو بــِگیرهـ " و " بــِگــِﮧ " :


 " آدَمـآ " اَذیَــتـِت مے کـُنـَטּ ؟! 


بــیــآ بــِریـمــ "

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

 

 

 

 

 

 

 از چی بگم خیلی سخت ی روز تمام ارزوهات نقش بر اب شه یک روز

 

 

بفهمی تو اون خانواده ای که زندگی کر تعلق نداشتی یک عمر بهت

 

 

دروغ گفتن با احساساتت بازی کردن بفهمی همون کسی که اینقدر

 

 

دوستش داشتی یک عمر بهش بابا میگفتی قاتل مامان واقعیت بوده

 

 

بفهمی همون ادم باعث جدایی  بابا و مامانت شدن بفهمی همون ادم

 

 

به خاطر منافع شخصی خودش زندگییشونو خراب کرده خیلی سخت

 

 

ارزوی دیدن مامانت به دلت مونده باشه حتی یک عکس ازش نداشته

 

 

باشی تا چند پیش به خیال خودم خیلی ادم بزرگی بودم از هیچی

 

 

محتاجمند نبودمی هیچی ....    اما امروز  .....  بفهمی همون داداشی

 

 

که جونشو براش میدادی همون که همیشه از دوریش عذاب کشیدی

 

 

همون ادمی که همیشه ازت عذر خواهی میکرد و بهونش این بود که

 

 

خیلی شلوغ سرش این روزا خودش یک خانواده دیگه داره برای خودش

 

 

داداش و ابجی داره همونی که تا همه چیزو فهمید حتی از برنامش نزد

 

 

بیاد دیدنت به قران هیچ کدوم نمیفهمی  اینقدر بغض دارم که بیشتر

 

 

نمیتونم ادامه بدم  خیلی سخت برای شروع سال نو هیچکی بهت عید

 

 

رو تبریک نگه خیلی سخت وقتی میبینی همه مردم شادن تو فقط نگاه

 

 

میکنی وقتی حتی دیگه جایی نداری بری باید یک کارتون خواب شی

 

 

   خیلی سخت این همه دوستانی که دم از رفاقتشون میزدند کوکی

 

 

بودند رفاقتشون پولی بوده امروز تو سختی حتی یک ثانیه هم برات وقت

 

 

ندارن دیگه حتی هیچکی حال و حوصله شنیدن حرفاتو نداره و مجبوری

 

 

بیای تو فضای مجازی برای خودت بگی و بریزی تو خودت    نمیدونم به

 

 

کدامین گناه نکرده این همه تقاص باید بدم  ولی با تمام این بدی ها یک

 

 

عشق داشتم که اندازه دنیا دوستم داشت که عشقش دروغی نبود

 

 

عشقمون از نگاه و پولکی نبود با قلبمون عشقمونو پیوند زده بودیم  با

 

 

تمام وجودمون بزرگترین ارزوی زندگیم بود ارزوم بود ی روزی با هم زیر

 

 

یک سقف مشترک زندگی کنیم هیچ وقت تنهام نذاشت حتی تو این

 

 

شراییطم با این وجود که او الان خیلی خیلی از من موقعیتش بهتر هزار

 

 

چی داره و من الان ..... امان دنیا اونم هم ازم گرفت مجبورم کرد برای

 

 

خوشبختی یارم بکشم عقب مجبورم کرد زیر قولم بزنم هانی نفس

 

 

نمیدونم یک روز این مطالبمو بخونی یا نه میخام بدونی از ته قلبم با تمام

 

 

وجودم دوست دارم حتی اینقدر که خودم میرم چون لیاقتت از من بیشتر

 

 

چون من دیگه اشغال شدم   دیگه نمیتونم ادامه بدم بغض داره خفم

 

 

میکنه    خدااااااااا خیلی خستم ....

 

 

                        

 

                                     فقط التماس دعا دارم از کسایی که پست رو دیدن 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

 

 

       روزگارم دیگه با من قهر کرده 

       عیبی نداره روزگار همه رفتن توام برو که دیگه تنهای تنها بشم

       شاید این تنهایی برام بهتره

      شاید این شبایی که بیدارم به دادم برسه

      دیگه دارم کم کم به این غم و غصه ها عادت میکنم

                  خدایا کی میخوای تموم کنی که دارم کم میارم  

       

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

 خیلی سخته خیلی

نمیشه فراموشت کنم نمیتونم بهت فکر نکنم

آخه دیگه به چه امیدی زندگی کنم؟؟؟دلم به چی خوش باشه؟؟؟

خاطراتمو  چی کنم؟؟ مگه میشه پاکشون کرد آخه ؟؟؟؟

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

دلم میخواد اینقدر گریه کنم که بمیرم

که دیگه نباشم و جدایی از عشقم خیلی سخت خیلی 

همیشه فکر میکردم در مقابل سختی ها خیلی قوی هستم ولی این یکی فرق داره

کمرمو شکسته و زندگیمو تباه کرده

ای کاش شرایطم جور دیگه ای بود شاید اینجوری نمیشد

این زمونه در حقم خیلی بد کرده خیلی

من همیشه سالم زندگی کردم ولی همیشه چیزای خوبمو ازم گرفته

خدایا کمکم کن آخه چقدر صدات کنم خداااااااااااااااااااااااااا

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

 میدونم آخر این قصه چیه؟؟؟؟

نمیدونم بالاخره روزگار منو پای کدوم سفره میزاره؟؟؟؟

نمیدونم بالاخره این همه درد تموم میشه یا ...... ؟؟؟؟؟

فقط باید دل به دریا بزنم

ولی یه دریای طوفانیه طوفانی

یا غرق میشم و راحت میشم ازین درد

یا غرق نمیشم و راحت میشم ازین درد

پس در هر صورت باختی توش نیست

دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم

از دست دادنیهامو از دست دادم

خیلی وقته که از دستش دادم

خیلی وقته که دیگه چیزی ازین دنیا نمیخوام

چز یه آرامش  فقط آرامش

اونقدر زندگیم پر از فراز و نشیب شده که دیگه هیچ توقعی ندارم

دیگه یادم رفته آرزوهام چی بودن

دیگه حتی نمیتونم به آرزو داشتن فکر کنم

بعضی وقتا دلم میخواد همه این زندگی یه خواب باشه

دلم میخواد بیدار بشم و ببینم یه بچه 10-12 ساله ام

که داشتم خواب بزرگ شدنمو میبینم

ولی این اتفاق هیچ وقت نمیفته

و همه این کابوس لعنتی عین حقیقته

و لعنت به این حقیقت لعنت

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

 

   لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

لعنت به اين زندگي نكبت بار

 

 

 

آره لعنت به این زندگی که همش توش نامردیه

 

 

نامردی از همه

خدایا تنهام خیلی تنهام

من سر شار از شهوتم . شهوت مرگ

من تا به الان كسي رو نفرين نكردم  ولی احسان اقا امیر محمد ی عمر قاتل مامانم بودی و من بهت میگفتم بابااهای شما دوستان که اینجور پشتمو خالی کردین نفرينتون می  كنم . از ته قلبم نفرينت مي كنم با چشمهاي پر از اشك

با دلي شكسته با قلبي پر پرشده

خداازتون  نگذره . براتون  آرزوي بدبختي ميكنم

الهي خدا دلتو نو بشكون 

الهي به اون كسي كه ميخواين  نرسين 


                                                                 عشقمو ازم گرفتین
نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

 خدایا دلم گرفته دلم میخواد گریه کنم خدایا میخوام از بازی ادمات برات بگم خدایا ادما خیلی چیزا یادشون رفته محبت رو. صمیمیت رو . مهربونی رو. انگاری دارن یه تیکه سنگ رو همراهشون به یدک میکشونن من نمیخوام گوشه ای از بازی ادمات باشم خدایا خیلی خستم میخوام توی اغوش تو راحت بخوابم                                 خدایا اغوشت رو برام باز کن

 
نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

 

 
بر روی سنگ قبرم ننویسید در جوانی مرد بنویسید پیر شده بود پیر جوانی
بر روی سنگ قبرم ننویسید تنها بود بنویسید بهترین دوستش تنهایی بود
 
بر روی سنگ قبرم ننویسید عشق در وجود او نبود بنویسید وجود او عشق بود
بر روی سنگ قبرم ننویسید عاشق باران بود بنویسید باران موثر ترین داروی او بود
 
بر روی سنگ قبرم ننویسید که کم تحمل بود بنویسید مشکلاتش بیش از اندازه بود
بر روی سنگ قبرم ننویسید روزای آخر غمگین بود بنویسید شاد بود مرگش فرا رسیده بود
 
بر روی سنگ قبرم ننویسید از دوری یار مرد بنویسید از عشق یار مرد
بر روی سنگ قبرم ننویسید که روز تولدش مرد بنویسید که هرگز متولد نشد
بر روی سنگ قبرم ننویسید نامش مسیح بود بنویسید نامش دیوانه بود
 
بر سنگ قبرم بنویسید خسته بود
اهل زمین نبود، نمازش شکسته بود
 
بر سنگ قبرم بنویسید شیشه بود
تنها از این نظر که سراپا شکسته بود
 
بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود
چشمان او که دائما از اشک شسته بود
 
بر سنگ قبرم بنویسید این درخت
عمری برای هر تبر و ریشه دسته بود
 
بر سنگ قبر من بنویسید کل عمر
پــشـت دری کـه بــاز نــمـیـشـــد نــشـسـته بــود
نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

 

 

 
تشکیل پرونده برای یک سفرهمیشگی

 

 

هوالمحبوب

نام :انسان                       نام خانوادگی : آدمی زاد            نام پدر : آدم                   نام مادر : حوا

لقب : اشرف مخلوقات                 نژاد : خاکی                   صادره : دنیا

ساکن : کهکشان راه شیری منظومه شمسی جنب کره ماه کره زمین                  مقصد : برزخ

ساعت پرواز : هروقت که خداصلاح بداند

مقصد نهایی : بهشت اگر نشد جهنم

وسایل مورد نیاز :

۱ -دومتر پارچه سفید ۲ - عمل نیک ۳ - انجام واجبات وترک محرمات ۴ - امر به معروف ونهی از منکر ۵ - دعای والدین ومومنین ۶ - نماز اول وقت ۷ - ولایت ائمه اطهار ۸ - اعمال صالح  تقوا  ایمان

 

توجه :

خواهشمنداست برای رفاه خود خمس وزکات راقبل ازپرواز پرداخت نمائید

از آوردن ثروت  مقام  منزل  ماشین  حتی داخل فرودگاه جداخودداری شود

حتما قبل از حرکت به بستگان خود توصیه کنید تا از آوردن دسته گلهای سنگین  وسنگ قبر گران وطلایی ونیزمراسم پرخرج خودداری کنند.

جهت یادگاری قبل ازپرواز از اموال خود بین فرزندان وامور فقرا ومستضعفین تقسیم نمائید

ازآوردن بار اضافی از قبیل تهمت غیبت حق الناس وغیره خودداری شود

برای کسب اطلاعات بیشتر به قران وسنت پیامبر(ص) مراجعه شود

تماس ومشاوره به صورت شبانه روزی  رایگان  مستقیم  وبدون وقت قبلی امکان پذیر است

در صورتی که قبل از پرواز به مشکلی برخوردید با شماره های زیر تماس حاصل فرمائید :

۱۸۶ سوره بقره    ۴۵ سوره نساء    ۱۲۹ سوره توبه  ۵۵ سوره اعراف   ۲۰و۳۰ سوره طلاق

امیدواریم سفر آسوده ای را درپیش داشته باشید

سرپرست کاروان : حضرت عزرائیل(س)

 

بچه ها جونمو رو براتون دادم دستتون رو گرفتم ولی ...

امیدوارم خدا ببخشتون

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

 

 

هر چقدر خواستم ننویسم نشد......اومدم بگم خدا باهات قهرم بدجورم باهات قهرم....

لابد الان می گی قهری که قهری به ضرر خودت....این ضرر....چند سال خدا دارم صدات می کنم

 

چند  روز شب و روزم غصه و گریه ست....

چند سال قراره این غصه مثل یه تومور بدخیم تو قلبم هر

روز بزرگ و بزرگتر بشه ......خدایا این همه صدات کردم کمکم کنی.....

نه تنها نکردی هروز که می گذره یه امیدمو ازم می گیری.....

خدایا این حقه منه ....

ازم می خواد کنارش بمونم ... ازم قول می گیره....

تو که می دونستی  چقدر دوسش دارم بزرگترین ارزوم بود چرا نزاشتی بهش برسم...

تو که می دونستی  برای دیدنش چ نقش هایی کشیده بودم 

خدایا این حکمت نیست از نظر من....من دارم داغون میشم

 

نمی گم اما حالم خیلی بد.... از درد تمام دنده هام شکسته ... 

چرا یه نگاه به من نمی ندازی....من نمی تونم

کسیو جاش بذارم....خدا چرا اخه....یعنی .....

خدایا چرا ی نگاه بهم نمیندازی ....چرا نزاشتی دو تا عاشق بهم برسن 

 

خدا جونم حداقل جونمو بگیر.....حداقل این کارو کن.....

تو که از حال من خبر داری....

 

تو که می دونی کسیو ندارم بهش بگم  اینارو....

کاش نیاد بخونه اینارو.....نتونستم ننویسم.....

 

دلم داره می ترکه....وقتی فکر می کنم  تا حد جنون گریه می کنم....خدا دوسم نداری نداری....

 

خدا جونم قبل رفتنم بهم قول بده خوشبختش کنی..هانی عشقم تا اخرین نفسم دوست دارم

 

این دیگه عاشقی نیست جنون...وقتی هر جا میری اونو میبینی...خداااااااااااا

نمی تونم نمیشه...........

 

 
نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

 رفیق دلم را شکستی، عیبی ندارد .

حداقل خورده هایش را جمع کن تا خدای نا کرده زخمی ات نکنند.


 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

salam


 

خیلی درد دارم از خیلی ها ....

 

دیگه خستم .... بریدم ....

حوصلشو ندارم بگم چه دلایلی چون دلم خیلی پره از همه چی....


دیگه نفس کشیدنم هم اجباری شده....


 


التماس دعا زیادی دارم از همه کسانی که این پست رو میخونن ...همین

 


 

این دل که میگویند نمیدانم کجاست؟


اما گاهی عجیب میگیرد

 

گاهی دلتنگ می شود

 

گاهی هم چاره ای جز صبر ندارد

 

گاهی به در بسته میخورد و هر چه به هر جا میرود باز هم ...

 

این دل که میگویند نمیدانم کجاست مثل عقل مثل خدا ...

 

مثل خدا که نمیدانم کجاست

 

مثل خدا که تا به حال ندیدمش

مثل خدا که گاهی دلگیر میشوم از اینکه چرا سرش اینقدر شلوغ است


 که مرا فراموش کرده

 

 

 غافل از اینکه من او را فراموش می کنم...

 

 

مثل خدا که گاهی عجیب دلتنگش میشوم

 

 

مثل خدا که گاهی میخواهم از همه چیز به او پناه ببرم

 

 

مثل خدا

 

 

اما خدا تو که بی مثالی

 

 

میدانم که حرفم را فهمیدی میدانم که میفهمی چه میگویم

 

 

خدای بی مثال دلم گرفته ... دلی که نمیدانم کجاست

 

 

شاید آمده پیش تو

 

 

دلم را پس نفرست خدایا فقط راه را نشانم بده تا من بیایم ...

 

   خــــــــــدایا


خواستم بگویم تــنهایم


اما...


نـــــــــــگاه خندانت، مرا شــرمگین کرد


چه کسی بـــــــــــــــهتر از تو ؟؟


 ولی عجیب دلتنگم...!


 

 

سلامتی کسایی که آرزوی یه دوستت دارم

 

گفتن خودشون رو ، به دل آدم می ذارن اما دروغ نمی گن….




حرف آخر من این آهنگه دوسش داشتین دانلود کنین حجمش خیلی کمه


 

 


 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎ ﺯﯾﺮ ﺩﻭﺵ ﺑﻪ ﮐﺎﺷﯽ ﻫﺎﯼ ﺣﻤﻮﻡ ﺧﯿﺮﻩ ﻣﯿﺸﯽ


ﻏﺬﺍﺗﻮ ﺳﺮﺩ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﯼ


ﺻبحانه ﺭﻭ ﺷﺎﻡ ، ﻧﺎﻫﺎﺭﻭ ﻧﺼﻒ ﺷﺐ


ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺁﻫﻨﮓ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ


ﺍﻭﻧﻮ ﺣﻔﻆ ﻧﻤﯿﺸﯽ


ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻋﻼﻣﺖ ﺳﻮﺍﻻﯼ ﺗﻮ ﻓﮑﺮﺗﻮ ﻣﯿﺸﻤﺮﯼ


ﺗﺎ ﺁﺧﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﺎﻟﺶ ﺧﯿﺴﺖ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﺑﺒﺮﻩ !


ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﺩﻣﯽ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﻩ


ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺁﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖ

 

پ.ن:احساسمو گفتم ولی بدون مخاطب خاص بود...برای دل خودم نوشتم

 

 

ایــن روزهـــا همــه بــه مــن دلـتــنـــگــی هــدیــه مـی دهنــد لطفـــا آتــش بــس اعــلام کــنید




ای مــتــرســـــــــــک ! آنقدر دستهایت را باز نــــــــــــکــــــــــن کسی تو را در


آغوش نمیگیرد ایــســتــادگــی هــمــیــشــه تــنــهــایــی مــی اورد

 



به هر آدمی پیله نکنید! توهم پروانه شدن می گیرند بعضی از کرم های خاکی

 



روزی تمام این دلتنگی ها مرا به خنده خواهد انداخت...! تا آن روز زیاد نمانده است

 



آرام در گوشه ای نشسته ام کارم از چسب وباند پانسمان گذشته است زخمم به روحم


رسیده است


 

 خدایا تا



 خرخره پر از زندگیم بخدا میل ندارم ….سیرم

 

 


نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

بوی گنــدخیانت تمام شهر را گرفته!


مردهای"چشم چــران"زن های


"خـــائن"


پسرهای"شهــوتی"


دخترهای"پـــول پرست"


پس چه شد؟


چیدن یک سیــب و اینهمه تقــــاص؟



!بیچاره "آدم" بیچاره "آدمیــت"


نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   


به دلتنگی هایمـــ دست نزن


می شكند بغضــمـــــ یك وقت !!



آنگاه غرقـــــ می شوی



در سیلابـــــ اشكهایی كه



بهانه ی روانــــــ شدنش هستی !! . . .


نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

File:Cape Sparrow in tree.jpg 


گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد


و برمی گشت !پرسیدند : چه می کنی ؟


پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست


و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی


 آتش می ریزم !گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو


 می آوری بسیار زیاد است !


و این آب فایده ای ندارد !


گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ،


اما آن هنگام که خداوند می پرسد :


 زمانی که دوستت در آتش می سوخت


 تو چه کردی ؟


پاسخ میدم :


هر آنچه از من بر می آمد !


نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

خدایا آنقدر خرابم که هیچ مرهمی آرامم نمیکند.

مرا در آغوش خود بگیر،

دلم آرامشی خدایی میخواهد...


از تو چه پنهان
با تمام بی پناهی ام
گاهی ایستاده
در پس همین وجود
در پس همین خنده های سرد
در پس همین گریه های گرم
هی می میرم و زنده می شوم!
سخت است
صبور باشی...
و در حجم این سکوت
نـفـسـت بنـد نیـایـد....
نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   

 

گاهی دلم می خواهد خرمایی بخورم

 

و فاتحه ای بخوانم برای روحم!

 

شادی اش ارزانی آن هایی که رفتنم را لحظه شماری می کنند...

 

z7855_normal_Avazak_irGirl.jpg

 

 

خیلی از یــخ كردن های ما از سرما نیست!!!



 لـحن بعضی ها زمستونیه . . .


 


 


 


 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط nima   


قالب جدید وبلاگ پيجك دات نت